پرسش وپاسخ

سئوال ازاهل سنت وپاسخ شیعه به اهل سنت

پرسش وپاسخ

سئوال ازاهل سنت وپاسخ شیعه به اهل سنت

بررسی حکم لواط در فقه و عملکرد بزرگان اهل سنت


گرچه در بین مسلمانان هیچ کسی وجود ندارد که در حرمت لواط شکی داشته باشد و حتی در حکم و حد آن نیز در بین عامه مسلمانان افتاق است که باید لواط کار اعدام شود ولی وقتی به فقه اهل سنت که همگام با حکام ظالم جلو میرفته است مراجعه کنیم به وضوح میبینم که برای خوشایند حکام و نجات آنان از حدود الهی حکم قتل را به تعزیر یعنی در حد ده شلاق تغییر  داده و حتی گفته اند همیکنه طرف مورد شماتت قرار بگیرد و تنبیه شود کفایت میکند و از طرفی هم میگویند حاکم را باید نصیحت کرد و قیام بر علیه او جایز نیست؟؟!!

 

هیچ یک از بزرگان مذاهب اربعه اهل سنت این کار را جایز نمی داند ؛ زیرا جایز دانستن این عمل مخالفت صریح با نص آیات قرآن است . 

حنفیه انجام دهنده این کار را حد نمی زنند بلکه تعزیر می کنند :

اما در بین ایشان علمای مذهب حنفیه به تبعیت از ابو حنیفه برای انجام این کار ، شخص را حدّ نمی زنند ؛ بلکه او را طبق نظر حاکم تعزیر می نمایند : 

 مطلب فی حکم اللواطة ... فعند أبی حنیفة یعزر بأمثال هذه الأمور .

حاشیة رد المختار ابن عابدین حنفی ج 4 ص 191 

در مورد حکم لواط کردن ، در نزد ابو حنیفه برای مثل این کار شخص تعزیر می شود .

سغدی نیز از علمای حنفیه می گوید : 

حکم اللواطة بالرجال  : واما اللواط بالرجال فانه لیس فی التحریم کالجماع ولا یحرم شیئا

وحده کحد الزنا فی قول النخعی وابی یوسف ومحمد وابی عبد الله وفی قول ابی حنیفة لیس فیه حد وفیه التعزیر 

فتاوى السغدی ج1/ص269

حکم لواط با مردان ؛ اما لواط با مردان در حرمت مانند حرمت جماع (زنا) نیست ؛ و سبب حرام شدن کسی بر کسی نمی شود ؛ و حد آن در نظر نخعی و ابو یوسف و محمد و ابو عبد الله مانند حد زنا است ؛ اما به نظر ابو حنیفه در این کار حد جاری نمی شود ولی تعزیر می شود . 

عده ای از علمای شافعی نیز در بعضی موارد در این کار تعزیر می کنند و نه حد :


در این زمینه از ابن سهل ابی وردی که از مشهور ترین علمای شافعی است چنین نقل شده است که :

التلوط بالغلام المملوک : ذکر القاضی الحسین فی التعلیقة أنه حکی عن الشیخ ابن سهل وهو الأبیوردی کما هو مصرح به فی بعض نسخ التعلیقة وصرح به ابن الرفعة فی الکفایة أن الحد لا یلزم من یلوط بغلام مملوک له بخلاف مملوک الغیر ؛ قال القاضی وربما قاسه على وطء أمته المجوسیة أوأخته من الرضاع وفیه قولان انتهى . 

وهذا الوجه محکی فی البحر والذخائر وغیرهما من کتب الأصحاب لکن غیر مضاف إلى قائل معین وعلله صاحب البحر بأن ملکه فیه یصیر شبهة فی سقوط الحد ؛ والذی جزم به الرافعی تبعا لأکثر الأصحاب أنه لا فرق بین مملوکه وغیره ، نعم فی اللواط من أصله قول أن موجبه التعزیز . قال الرافعی : إنه مخرج من القول بنظیره فی إتیان البهیمة ، قال : ومنهم من لم یثبته

طبقات الشافعیة الکبرى ج4 ص45 

قاضی حسین در تعلیقه خویش آورده است که از شیخ ابن سهل ابی وردی نقل شده است که اگر کسی با غلام زرخرید خویش لواط کند حد نمی خورد ؛ اما اگر این غلام برای دیگری باشد ، حد خواهد خورد .

قاضی گفته است که شاید این مطلب را به خاطر قیاس با نزدیکی با کنیز مجوسی یا خواهر رضاعی گفته باشد ، زیرا در این موارد دو قول موجود است (یک قول حد و قول دیگر تعزیر) . 

و این احتمال در بحر و ذخائر و غیر آن نیز از کتب شافعیان نقل شده است اما گوینده معینی برای آن مشخص نشده است ؛ صاحب بحر علت این فتوا را آن می داند که ملکیت در این موارد سبب وجود شبهه شده و حد را ساقط می کند !!!

اما آنچه که رافعی و غیر او مانند بیشتر شافعیان بدان یقین پیدا کرده اند آن است که فرقی بین بنده زرخرید و غیر او وجود ندارد . 

بله در اصل لواط عده ای نظر دارند که موجب تعزیر است و نه حد .

رافعی گفته است که این کار مانند نزدیکی با حیوانات است و عده ای در آن حد جاری نمی کنند !!! 

عده ای از علمای حنبلی نیز در بعضی موارد تعزیر جاری می کنند و نه حد :

ابن قیم جوزیه ، معروفترین شاگرد ابن تیمیه و یکی از رهبران فکری عقیده سلفیه و از بزرگان حنابله می گوید : 

وقال ابن عقیل فی فصوله فإن کان الوطء فی الدبر فی حق اجنبیة وجب الحد الذى أوجبناه فی اللوط وعلى هذا فحده القتل بکل حالوإن کان فی مملوکه فذهب بعض اصحابنا أنه یعتق علیه وأجراه مجرى المثلة الظاهرة وهو قول بعض السلف

بدائع الفوائد ج4 ص908 

ابن عقیل در کتاب فصول خویش می گوید : اگر در پشت زن اجنبیه نزدیکی نماید ، حد لواط را خواهد خورد و کشته خواهد شد ؛ اما اگر در پشت بنده خویش چنین نماید ، عده ای از حنابله فتوا داده اند که بنده خود به خود آزاد خواهد شد (و حد نمی خورد) ؛ و این کار را در حکم قطع کردن عضو بنده به حساب آورده اند و این نظر عده ای از علمای سلف است .


تعزیر در نظر علمای اهل سنت چیست :

اما اینکه تعزیر در نظر علمای اهل سنت چیست  : تعزیر آن است که حاکم اگر بخواهد تنها بر او خشم بگیرد  و سپس او را ببخشد و اگر بخواهد او را از یک تا هفتاد ونه ضربه شلاق  می زند ؛ زیلعی حنفی در این باب می گوید : 

  فصل فی التعزیر   ... واجتمعت الأمة على وجوبه فی کبیرة لا توجب الحد أو جنایة لا توجب الحد  ثمّ هو قد یکون بالحبس وقدیکون بالصفع وبتعریک الآذان وقد یکون بالکلام العنیف أو بالضرب وقد یکون بنظر القاضی إلیه بوجه عبوس ولیس فیه شیء مقدر وإنما هو مفوض إلى رأی الإمام على ما تقتضی جنایتهم ... وکذا ینظر فی أحوالهم فإن من الناس من ینزجر بالیسیر ومنهم من لا ینزجر إلا بالکثیر وذکر فی النهایة التعزیر على مراتب تعزیر أشراف الأشراف وهم العلماء والعلویة بالإعلام وهو أن یقول له القاضی بلغنی أنک تفعل کذا وتعزیر الأشراف وهم الأمراء والدهاقین بالإعلام والجر إلى باب القاضی والخصومة فی ذلک وتعزیر الأوساط وهم السوقیة بالإعلام والجر والحبس وتعزیر الأخسة بهذا کله والضرب

تبیین الحقائق ج3 ص207 

فصلی در باب تعزیر : ... و امت اجماع دارند که تعزیر در گناهان کبیره ای است که موجب حد نمی گردد ؛ تعزیر می تواند با حبس باشد و یا اینکه به آرامی با کف دست بر پشت او بزند و یا اینکه گوش او را به درد آورد و گاهی نیز با کلام تند است یا با زدن و گاهی نیز با تندی نگاه کردن قاضی به شخص است ؛ و مقدار معینی ندارد ؛ و به نظر امام (حاکم شرع) محول می گردد که به حسب کاری که انجام داده اند ایشان را تنبیه کند ... و همچنین حاکم وضعیت مجرم نگاه می کند ، زیرا بعضی از مردم با تنبیهی کوچک ، ادب شده و بعضی به جز با تنبیه سخت ادب نمی گردند ؛ و در نهایه گفته است که تعزیر به حسب مراتب حالات مردم است ؛ تعزیر بزرگترین بزرگان که علما و سادات هستند و تعزیر ایشان به خبر دادن است !!! به این صورت که قاضی به او بگوید به من خبر رسیده است که تو چنین کرده ای !!! و تعزیر بزرگان که امرا و دهداران هستند به خبر دادن و کشاندن وی به سبب این جرم به در خانه قاضی و دادگاه است ؛ و تعزیر مردمان حد وسط که بازاریان هستند با اعلام و کشاندن به دادگاه و حبس است و تعزیر مردمان پایین دست با همه اینها و زدن .


حد اکثر تعزیر ده شلاق !!!

همچنین ایشان در صحاح خویش روایت دارند که حد اکثر تعزیر ده شلاق است : 

بخاری در صحیح خویش در کتاب المحاربین می گوید :

حدثنا عبد الله بن یوسف حدثنا اللیث حدثنی یزید بن أبی حبیب عن بکیر بن عبد الله عن سلیمان بن یسار عن عبد الرحمن بن جابر بن عبد الله عن أبی بردة رضی الله عنه قال کان النبی  صلى الله علیه وسلم  یقول لا یجلد فوق عشر جلدات إلا فی حد من حدود اللهحدثنا عمرو بن علی حدثنا فضیل بن سلیمان حدثنا مسلم بن أبی مریم حدثنی عبد الرحمن بن جابر عمن سمع النبی  صلى الله علیه وسلم  قال لا عقوبة فوق عشر ضربات إلا فی حد من حدود اللهحدثنا یحیى بن سلیمان حدثنی بن وهب أخبرنی عمرو أن بکیرا حدثه قال بینما أنا جالس عند سلیمان بن یسار إذ جاء عبد الرحمن بن جابر فحدث سلیمان بن یسار ثم أقبل علینا سلیمان بن یسار فقال حدثنی عبد الرحمن بن جابر ان أباه حدثه أنه سمع أبا بردة الأنصاری قال سمعت النبی  صلى الله علیه وسلم  یقول لا تجلدوا فوق عشرة أسواط إلا فی حد من حدود الله 

صحیح البخاری ج6 ص2512 ش 6456 تا 6458 باب کم التعزیز والأدب

رسول خدا می فرمودند : کسی نباید در غیر از حدی از حدود الهی بیش از ده ضربه شلاق بزند . 

مسلم نیز در صحیح خویش در کتاب الحدود شبیه همین روایت را می آورد :

صحیح مسلم ج3 ص1332 ش 1708 باب قدر أسواط التعزیر 

متاسفانه همین ساده انگاری در مورد حکم لواط سبب شده است که عده ای از عالم نمایان ایشان (که متاسفانه بعد از گذشتن چند سال از زندگیشان به عنوان علمای معروفی مطرح شدند) و نیز خلفایشان این کار را انجام داده و یا آن را جایز بدانند !!!


علمای اهل سنت متهم به این عمل شنیع :

    یحیى بن أکثم:

وی که از دشمنان ائمه بوده و مناظره او با امام جواد علیه السلام مشهور است ، در نظر بزرگان اهل سنت از امامان و علماء بلند رتبه به شمار می رود ؛ ابن کثیر در مورد او می گوید : 

کان یحیى بن أکثم من أئمّة السنّة ، وعلماء الناس و من المعظمین للفقه.

البدایة والنهایة ج 10 ص 316 

یحیی بن اکثم از امامان اهل سنت و از علمای مردم و از بزرگان فقه بود .

او از معروفترین قاضیان اهل سنت و از علمای بنام ایشان بود ؛ در مورد وی شیعه و سنی مطالب بسیار نقل کرده اند که تنها در این زمینه به کلمات علمای اهل سنت در مورد وی می پردازیم : 

ثعالبی : یحیی بن اکثم و بنی العباس لواط کارترین افراد عرب!!!

ثعالبی از علمای به نام اهل سنت و متوفای 420 کتابی در باره القاب مشهور دارد ؛ وی در این کتاب مشهورترین شخص در لواط را یحیی بن اکثم معرفی می کند و می گوید:

   لواط یحیى بن أکثم !!! أصله من مرو فاتصل بالمأمون ایام مقامه بها فاختص به واستولى على قلبه وصحبه إلى بغداد ومحله منه محل الأقارب أو أقرب .وکان متقدما فى الفقه وآداب القضاة حسن العشرة عذب اللسان وافر الحظ من الجد والهزل ولاه المأمون قاضى القضاة وأمر بألا یحجب عنه لیلا ولا نهارا وأفضى إلیه بأسراره وشاوره فى مهماته وکان یحیى ألوط من ثفر ومن قوم لوط وکان إذا رأى غلاما یفسده وقعت علیه الرعدة وسال لعابه وبرق بصرهوکان لا یستخدم فى داره إلا المرد الملاح ویقول قد اکرم الله تعالى أهل جنته بأن أطاف علیهم الغلمان فى حال رضاه عنهم لفضلهم على الجوارى فما بالى لا أطلب هذه الزلفى والکرامة فى دار الدنیا معهم 

ویقال إنه هو الذى زین للمأمون اللواط وحبب إلیه الولدان وغرس فى قلبه محاسنهم وفضائلهم وخصائصهم وقال إنهم باللیل عرائس وبالنهار فوارس وهم للفراش والهراش وللسفر والحضر فصدر المأمون عن رأیه وجرى فى طریقه واقتدى به المعتصم حتى اشتهر بهم وملک ثمانیة آلاف منهم وما کان بنو العباس یحومون حولهم اللهم إلا ما کان یؤثر عن محمد الأمین من استخدام الخصیان والعبث بهم دون فحول الولدان

ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب ج1 156 ش 221 


در این گفت وگوئی که بین پلیس عراق واین وهابی دستگیر شده انجام شد ودر شبکه العراقیه هم پخش شد بعد از اعترافاتی از قتل شیعیان اهل بیت (ع) و ... أز إین آقا در نهایت فیلم سؤال میکنند که : آیا صحیح است که شما در مساجد ... عمل قوم لوط را انجام میدادید ؟ بعد أز سکوتی چند ثانیه ای میگوید : خدا أز تقصیراتمان بگذرد .. وأز أو طلب بخشش میکنیم ..

 

 

 

برای استماع اعتراف این وهابی :

 

 

http://uk.youtube.com/watch?v=yDPCY9zEUo8

 

 

عکس البانی :

 

 

 

عکس عثمان الخمیس :

 

 




  فتاوای رسوا بخش دوم


لواط در فقه اهل سنت

 

9- لواط یا همجنس بازی

محی الدین نووی مینوسد
عده ای از اهل ظاهر(حنبلی ها) گفته اند که بر مرتکب این عمل زشت چیزی نیست (حدی بر و جاری نمیشود)


9- و کذا اللواط

( وقال بعض أهل الظاهر لا شئ على من فعل هذا الصنیع )

( المجموع - محیى الدین النووی / ج 20 / ص23 / ط دار الفکر )


در کتاب الجواب الکافی لمن سأل عن الدواء الشافی ابن قیم چنین مینویسد:
و چون مفسده لواط از بزرگترین مفاسد است عقوبت دنیوی و اخروی آن نیز از عقوبات بزرگ است ؛

و در بین علماء اختلاف است که کدام آیا لواط عقوبت اش بیشتر است یا زنا و یا هردو مساوی اند ،سه قول است :


اما قول سوم

حاکم و ابوحنیفه فتوا داده اند که عقوبت لواط کمتر از زنا میباشد و تنها مجازات آن تعزیر است (کمتر از ده شلاق )


مدارس دینی یا مکان های همجنس بازی

وای بر این اسلام و این مولوی ها حالا معلوم میشود دلیل اینکه در مدارس دینی اهل سنت این همه لواط و تجاوزات به محصلین خورد سال زیاد است و چند سال پیش در پاکستان گند رسوایی های آنها بالا زد چیست؟! آنها به فتوای  ابو حنیفه عمل میکنند و  اگر هم گرفتار شدند کمتر از ده شلاق خلاص میشوند.


( ولما کانت مفسدة اللواط من أعظم المفاسد کانت عقوبته فی الدنیا والآخرة من اعظم العقوبات وقد أختلف الناس هل هو أغلظ عقوبة من الزنا أو الزنا أغلظ عقوبة منه أو عقوبتهما سواء على ثلاثة أقوال فذهب أبو بکر الصدیق وعلى بن أبی طالب وخالد بن الولید وعبد الله بن الزبیر وعبد الله بن عباس وخالد بن زید وعبد الله بن معمر والزهری و ربیعة بن أبی عبد الرحمن ومالک وإسحق بن راهویه والإمام أحمد فی أصح الروایتین عنه والشافعی فی أحد قولیه إلى أن عقوبته أغلظ من عقوبة الزنا وعقوبته القتل على کل حال محصنا کان أو غیر محصن وذهب عطاء بن أبی رباح والحسن البصری وسعید بن المسیب وإبراهیم النخعى و قتادة و الأوزاعى والشافعی فی ظاهر مذهبه والإمام أحمد فى الروایة الثانیة عنه وأبو یوسف ومحمد إلى عقوبته وعقوبة الزانی سواء .

وذهب الحاکم والإمام أبو حنیفة إلى أن عقوبته دون عقوبة الزانی وهى التعزیر قالوا لأنه معصیة من المعاصی لم یقدر الله ولا رسوله فیه حدا مقدرا ... )

( الجواب الکافی لمن سأل عن الدواء الشافی لابن القیم / ج1 / ص118 / ط دار الکتب العلمیة بیروت )

 

أقول : وهابیة یا وهابیة ... هیا إلى العمل ِ !

________________________________________


در طبقات الشافعیه مینویسد
10-  لواط با برادر خانم بجای خود همسر

(احمد بن علی ابوسهل البیوردی :یکی از ائمه بزرگ دنیا از حیث علم و عمل .که ادیب ابو المظفر محمد   بن احمد أبیوردی  در مختصر لطیف از او با نام نزهة الحفاظ ذکر مینماید ...(بعد از ذکر این همه فضیلت در باره او به فتوایش در باره لواط توجه نمائید)


1- لواط با غلام مملوک

قاضی حسین در تعلیقه نوشته است که نقل  شده است از شیخ ابن سهل که همان ابیوردی است  چنانچه در بعض نسخه های تعلیقه به آن تصریح شده است و در کتاب الکفایه ابن رفعة به ان تصریح نموده است :

حدی واجب نمیشود بر کسی که با مملوک خود لواط نماید .

قاضی گفته است که شاید قیاس کرده است به نزدیکی با کنیز مجوسی اش ویا خواهر رضاعی  که در این زمینه دو قول است (انتهی)


10- لا حد على من لاط غلامه قیاساً على أخته !

( أحمد بن علی أبو سهل الأبیوردی : أحد أئمة الدنیا علما وعملا . ذکره الأدیب أبو المظفر محمد بن أحمد الأبیوردی فی مختصر لطیف سماه نـهزة الحفاظ ذکر فیه أنه عزم على أن یضع تاریخ لنسا وکوفان وجیران وغیرها من أمهات القرى بتلک النواحی ، وأنه سئل فی عمل هذا المختصر لیفرد فیه ذکر الأئمة الأعلام ممن کان فی العلم مفزوعا إلیه وفی الروایة موثوقا به وقد طنت بذکره البلدان وغنت بمدحه الرکبان کفضیل بن عیاض ومنصور بن عمار وزهیر بن حرب وذکر فیه جماعة من الأئمة وأورد شیئا من حدیثهم وقال فی الشیخ أبی سهل إذ ذکره : کان من أئمة الفقهاء . سمعت جماعة من أصحابه یقولون : کان أبو زید الدبوسی یقول : لولا أبو سهل الأبیوردی لما ترکت للشافعیة بما وراء النهر مکشف رأس وحدثنی أبو الحسن علی بن عبد الرحمن الحدیثی وکان من أصحابه المبرزین فی الفقه أنه سمعه یقول : کنت أتبزز فی عنفوان شبابی فبینا أنا فی سوق البزازین بمرو ، رأیت شیخین لا أعرفهما فقال أحدهما لصاحبه : لو اشتغل هذا بالفقه لکان إماما للمسلمین . فاشتغلت حتى بلغت فیه ما ترى .

التلوط بالغلام المملوک : ذکر القاضی الحسین فی التعلیقة أنه حکی عن الشیخ ابن سهل وهو الأبیوردی کما هو مصرح به فی بعض نسخ التعلیقة وصرح به ابن الرفعة فی الکفایة :

أن الحد لا یلزم من یلوط مملوک له بخلاف مملوک الغیر .

قال القاضی : وربما قاسه على وطء أمته المجوسیة أو أخته من الرضاع وفیه قولان انتهى .


و این دیدگاه در کتاب البحر و الذخائر و دیگر کتابها نقل شده است اما مساله به گوینده مشخصی نسبت داده نشده است .ودر توجیه این فتوا صاحب البحر گفته است که شبهه ملک حد لواط را ساقط میکند .

ولی آنچه را که رافعی به پیروی از اصحاب ما  تاکید نموده است اینست که تفاوتی بین مملوک و غیرش نیست ؛
بله در  اصل در لواط یک قول اینست که موجب تعزیر است


وهذا الوجه محکی فی البحر والذخائر وغیرهما من کتب الأصحاب لکن غیر مضاف إلى قائل معین . وعلله صاحب البحر بأن ملکه فیه یصیر شبهة فی سقوط الحد . والذی جزم به الرافعی تبعا لأکثر الأصحاب أنه لا فرق بین مملوکه وغیره ، نعم فی اللواط من أصله قول أن موجبه التعزیز . قال الرافعی : إنه مخرج من القول بنظیره فی إتیان البهیمة ، قال : ومنهم من لم یثبته ).

( طبقات الشافعیة الکبرى/ ج4 / ص43 الى ص45 ت263 / ط دار هجرالثانیة 1992 )

 

أقول : نحمد الله أنهم لم یقولوا ( قیاساً على أمه ) !!

________________________________________

 

11- لواط با مملوک حدی ندارد

در کتاب بدائع الفوائد ابن قیم جوزی مینویسد

ابن عقیل در کتاب فصول اش گفته است : پس اگر نزدیکی از عقب باشد در حق زن بیگانه ای حد لواط بر او واجب میشود و بنا بر این در هر صورتی باید کشته شود  واگر با مملوک خودش باشد ؛بعضی از اصحاب ما بر این  نظر اند که بنده را آزاد مینماید و این حکم مثل حکم مثله کردن  است و این دیدگاه بعضی از سلف نیز هست .


11- و من لاط عبده لا حد علیه إنما یعتقه فقط !

( وقال ابن عقیل فی فصوله : فإن کان الوطء فی الدبر فی حق أجنبیة وجب الحد الذی أوجبناه فی اللواط ، وعلى هذا فحده القتل بکل حال ، وإن کان فی مملوکه -أی عبده - فذهب بعض أصحابنا أنه یعتق علیه وأجراه مجرى المثلة الظاهرة ، وهو قول بعض السلف ).

( بدائع الفوائد لابن القیم الجوزیة / ج4 ص908/ ط مکتبة نزار الباز مکة 1416هـ )

 

أقول : کل یوم یأتون بعبد !!


میگوییم حیف شد برده داری برداشته شد چه جنایت بزرگی را در حق پیروان اهل بدعت نمودند .!!!!

 

 

منتظر بخش سوم
استمنا’ و فقهای اهل سنت !!!باشید

سابقه ازدواج با محارم در فتوای بزرگان اهل سنت

بنام خدای رسوا گر ظالمان

در این روزها سلفی های بی دین هر روز رسوایی دیگر بر دامن ناپاک و آلوده خود می افزایند؛ یکی از این فتواهای عجیب و غریب فتوای جهاد النکاح است که بسیاری از فاحشه ها و زناکاران را به سوریه کشاند و با خواندن سوره حمد زنان شوهر دار را به نکاح خود دراورده و یا با گفتن سه تکبیر هر زن و دختر را ملک خویش می‌کنند، در این پست ما ابتدا به سابقه این گونه فتواها در مذاهب اهل سنت اشاره میکنیم و در اخیر نوشتار لینک دانلود فیلم اعترافات مردانی که همسران خودرا به جهاد النکاح فرستاده اند را خواهیم گذاشت.

نزدیکی با محارم

  • 1- کسی که با مادر و دخترش نزدیکی کند حدی بر او نیست :

ابن حزم در کتاب المحلی مینویسد:

ابو حنیفه وقتی حکم به زنا میکند که زن مطروفه باشد (یعنی زن مجانا خود را در اختیار کسی قرار بدهد)

اما اگر مزد و یا اجاره باشد، زنا نیست و حدی در آن جاری نمیشود....

در ادامه مینویسد :

بنا بر این فتوا دیگر هرکسی که خواست در ملاءعام  زنا کند مشکلی ندارد و حدی بر آنها جاری نمیشود چون مقداری پول را مزد و یا اجاره عمل قرار میدهند ،

وی در ادامه مطلب مینویسد اصحاب ابی حنیفه حیله های ارتکاب معاصی را به گنه کاران و پیروان خود یاد میدهند تا جایی که یاد میدهند هرکسی که با مادر و دختر خود نیز عالما و عامدا نکاح ببندد و نزدیکی کند حدی بر او جاری نمیشود


المطروفة :زن بی باکی که از هیچ مردی ابائی ندارد خود رابر همه عرضه میکند و میزبان هر نا محرمی است (از همخوابی با هیچ کسی ابایی ندارد)
و به غیر از شوهرش چشم دارد.

- لا حد على من وطأ أمه أو ابنته!!

( إن أبا حنیفة لم یر الزنا إلا مطارفة* أما لو کان فیه عطاء و استئجار فلیس زنا و لا حد فیه و قال أبو یوسف ومحمد بن الحسن و أبو ثور و أصحابنا و سائر الناس هو زنا وفیه الحد ... ) إلى أن قال ( .... : وعلى هذا لا یشاء زان ولا زانیة أن یزنیا علانیة إلا فعلا وهما فی أمن من الحد بأن یعطیها درهما یستأجرها به، ثم علموهم الحیلة فی وطء الأمهات والبنات بأن یعقدوا معهن نکاحا ثم یطأونهن علانیة آمنین من الحدود، )


أقول : هل سنرى إعلان تأجیر أمهات و أخوات مارکة وهابیة للنکاح مع تخفیضات موسمیة ؟! ربما امسح و اربح !

________________________________________


2- پذیرایی از میهمان

ابن حزم مینویسد

ابن جریج گفته است : خبر داد مرا عطاء بن ابی رباح که گفت :مرد دخترش را به غلامش و فرزندو برادر ش حلال میکرد و همچنین زن دخترش را برای شوهرش حلال مینمود ؛  عطاء میگوید من این کار را دوست ندارم و برای من ثابت نشده است ،اما به تخقیق به من رسیده است که مرد دخترش را برای میهمانش میفرستد مرد دخترش را برای میهمانش میفرستد

ابومحمد گفته است که این نظر و فتوایی در میان فتاوا است و نظر سفیان ثوری نیز میباشد : و مالک (امام مالک رئیس فرقه مالکی اهل سنت ) و اصحابش گفته اند درین مورد  اصلا حدی جاری نمیشود .

 

2- الکرم الوهابی یتجلى فی إرسال ولیدتهم إلى ضیفهم !

 

( قال ابن جریج : واخبرنی عطاء بن أبى رباح قال : کان یفعل یحل الرجل / صفحة 258 / ولیدته لغلامه وابنه وأخیه وتحلها المرأة لزوجها ، قال عطاء : وما أحب أن یفعل وما بلغنی عن ثبت قال : وقد بلغنی أن الرجل کان یرسل بولیدته إلى ضیفه * قال أبو محمد رحمه الله : فهذا قول وبه یقول سفیان الثوری : وقال مالک . وأصحابه لا حد فی ذلک أصلا ... )

( المحلى لابن حزم / ج 11 / ص 257 و 258 / ط دار الفکر بتحقیق أحمد شاکر)

 

أقول : ربما لهذا یحبون زیارة بعضهم البعض کثیراً ... من یدری !!

________________________________________

 

  • 3- نکاح با محارم

خدایا مارا ببخش ...حتی با محارم ...مادران و خواهرانشان !!!!

ابن حزم مینویسد :

علماء در این زمینه اختلاف کرده اند یک طائفه گفته است : کسی که با مادر یا دختر و یا یکی از محارمش ازدواج کند و یا زنا نماید فرقی ندارد همه یکی است و این عقد هیچ اثری ندارد اگر عالم به تحریم و از روی عمد باشد و بر او حد زنا  جاری میشود و فرزند در این نکاح ملحق نمیشود (به پدر)این قولنقل شده است از  حسن، مالک و شافعی، و ابی ثور ؛و ابی یوسف و محمد بن حسن از یاران ابو حنیفه


فتوای مالک :

 

 ( وقد اختلف الناس فی هذا فقالت طائفة : من تزوج أمه أو ابنته أو حریمته أو زنى بواحدة منهن فکل ذلک سواء وهو کله زنا والزواج کلا زواج إذا کان عالما بالتحریم وعلیه حد الزنا کاملا ولا یلحق الولد فی العقد وهو قول الحسن . ومالک . والشافعی . وأبی ثور وأبی یوسف . ومحمد بن الحسن صاحبی أبی حنیفة :

مالک در این مساله بین نزدیکی به عقد و نزدیکی به ملک یمین (کنیز)فرق قائل شده است و گفته است :

در مورد کسی که مالک شود دختر برادر و یا دختر خواهر  ،عمه ، خاله یا همسر پدر و یا همسر فرزند نسبی اش و یا مادر رضاعی یا دختر رضاعی یا و یا خواهر رضاعی را ؛

در حالیکه میدانند نزدیکی با آنها حرام است و نسبت آنها را نیز با خود میداند ولی باز هم با آنها نزدیکی نماید حدی بر او جاری نمیشود و فرزند نیز به او ملحق میشود  (حلال زاده است) اما تنبیه میشود ...


إلا أن مالکا فرق بین الوطء فی ذلک بعقد النکاح وبین الوطء فی بعض ذلک بملک الیمین

فقال : فیمن ملک بنت أخیه . أو بنت أخته . وعمته . وخالته . وامرأة أبیه . وامرأة ابنه بالولادة  وأمه نفسه من الرضاعة . وابنته من الرضاعة . وأخته من الرضاعة

وهو عارف بتحریمهن وعارف بقرابتهن منه ثم وطئهن کلهن عالما بما علیه فی ذلک فان الولد لاحق به ولا حد علیه لکن یعاقب ورأی أن ملک أمه التی ولدته . وابنته وأخته بأنهن حرائر ساعة یملکهن فان وطئهن حد حد الزنا ،

وقال أبو حنیفة

 

لا حد علیه فی ذلک کله ولا حد على من تزوج

أمه التی ولدته  و ابنته  و أخته  و جدته  و عمته  و خالته  و بنت أخیه و بنت أخته ؛ عالما بقرابتهن منه عالما بتحریمهن علیه ووطئهن کلهن فالولد لا حق به والمهر واجب لهن علیه ولیس علیه إلا التعزیر دون الأربعین فقط وهو قول سفیان الثوری ... )

( المحلى لابن حزم / ج 11 / ص 253 / ط دار الفکر بتحقیق أحمد شاکر)

 

فتوای ابو حنیفه

ابو حنیفه میگوید حدی جاری نمیشود بر کسی که ازدواج کند با مادرش که اورا به دنیا او آورده است ؛دختر، خواهر ،مادر بزرگ ،عمه و خاله ،دختر برادر و دختر خواهر ش در حالیکه آگاه به قرابت و نسب آنها و عالم به حرمت ازدواج با محارم هم هست.و با آنها نزدیکی هم بکند ؛فرزند به او ملحق میشود و پرداخت مهریه هم واجب است و تنها باید تعزیر شود آنهم کمتر از چهل ضربه ؛ نظر سفیان سوری نیز همین است .

(تنها چیزی که توجیه گر این گونه فتاوا میباشد همان تصحیح نسب آلوده خودشان است که در جای خودش به آن خواهیم پرداخت)


أقول : و إن کان هناک عقد فکیف یصح هذا العقد أصلاً على الأم أو المحارم ؟! لعل فتواهم هذه لإضفاء الشرعیة على نسب بطلهم المخضرم ، و الله أعلم !

 

________________________________________


4- جواز اجرای خطبه نکاح با زنی که ازدواج با او حرام است !!!!


((هرگاه کسی زنی را که نکاح اش بر او حرام است به عقد خود در بیاورد و با او نزدیکی کند بر او حدی واجب نیست .))به خاطر شبهه نکاح، اسبیحانی گفته است :

این نظریه ابو حنیفه و زفر است ،و أبو یوسف و محمدگفته اند اگر ازدواج کند با کسی که ازدواج با او حرام است  و آگاه به حرمت آن باشد در این مورد شبهه ای نیست و بر او حد جاری میشود اگر نزدیکی نموده باشد و اگر نمیدانسته  حدی بر او نیست ؛ اما آنچه که درست است دیدگاه و نظر ابو حنیفه و زفر  است و بر این دیدگاه نسفی و محبوبی و غیر از ایندو  مشی نموده اند.

 ( اللباب فی شرح الکتاب للشیخ عبد الغنی الغنیمی الدمشقی المیدانی / کتاب الحدود / ج1 / ص540 / ط دار المعرفة )


پناه بر خدا این چه فقهی است ؟ این چه دین و آئین است تفاوت این دیدگاه با نظریات فروید کجاست؟!!!!!!!


4- امرأة لا تحل لک فهل یجوز نکاحها ؟

 

( (ومن تزوج امرأة لا یحل له نکاحها فوطئها لم یجب علیه الحد)، لشبهة العقد، قال الإسبیجانی: وهذا قول أبی حنیفة وزفر، وقال أبو یوسف ومحمد: إذا تزوج محرمة وعلم أنها حرام فلیس ذلک بشبهة وعلیه الحد إذا وطئ، وإن کان لا یعلم فلا حد علیه، والصحیح قول أبی حنیفة وزفر، وعلیه مشى النسفی والمحبوبی وغیرهما، تصحیح. )

 

أقول : أعوذ بالله ، أی فقه وأی دین هذا؟ إنه دین فروید الذی لا یعرف إلا الجنس !

 



5- محیی الدین نووی و ازدواج با محارم

(( فصل ) اگر کسی  زنی را اجاره کرد تا با او زنا نماید و یا با محرمی از محارم خود ازدواج نمود و نزدیکی نمود در حالیکه آگاه به تحریم آن بود حد  بر او واجب میشود چون عقد تاثیری در جواز نزدیکی ندارد پس وجود چنین عقدی با عدمش یکی است .

و اگر یکی از محارم خود را مالک شد و با آنها نزدیکی نمود اینجا دو قول است :

1- حد بر او واجب است چون ملک باعث جواز نزدیکی با محارم  نمیشود در هیچ حال پس حد ساقط نیست.

2- حدی بر او واجب نمیشود ؛که قول صحیح همین است ...


5- محیی الدین النووی ینقل لنا المزید

 

( ( فصل ) وإن استأجر امرأة لیزنی بها فزنى بها أو تزوج ذات رحم محرم فوطئها وهو یعتقد تحریمها وجب علیه الحد لانه لا تأثیر للعقد فی إباحة وطئها فکان وجوده کعدمه ، وإن ملک ذات رحم محرم ووطئها ففیه قولان ( أحدهما ) أنه یجب علیه الحد لان ملکه لا یبیح وطأها بحال فلم یسقط الحد ( والثانى ) أنه لا یجب علیه الحد ، وهو الصحیح ... )

( المجموع - محیى الدین النووی / ج 20 / ص 20 / ط دار الفکر )



6- و هناک المزید !

 

( رجل تزوج امرأة ممن لا یحل له نکاحها فدخل بها لاحد علیه سواء کان عالما بذلک أوغیر عالم فی قول أبى حنیفة رحمه الله تعالى ولکنه یوجع عقوبة إذا کان عالما بذلک )

( المبسوط للسرخسی / ج 9 / ص 85 / ط دار المعرفة 1406 هـ )


6- بازهم ازدواج با محارم از دیگاه ابو حنیفه

( سرخسی در کتاب المبسوط مینویسد :

اگر مردی با زنی که از مخارم اوست ازدواج کند و نزدیکی با او  نماید حدی بر او واجب نمیشود ! چه عالم به تحریم و محرمیت با شد و چه نباشد؛ طبق دیگاه ابو حنیفه  ولکن تنبیه میشود اگر عالم باشد .!!!

 

( حدثنا سلیمان بن شعیب عن أبیه عن محمد عن أبی یوسف عن أبی حنیفة بذلک حدثنا فهد قال ثنا أبو نعیم قال سمعت سفیان یقول فی رجل تزوج محرم منه فدخل بها قال لا حد علیه )

( شرح معانی الآثار - أحمد بن محمد بن سلمة / ج 3 / ص 149 / ط دار الکتب العلمیة الثالثة 1996 )

در روایت بالا که در کتاب شرح معانی الاثار آمده است بعد از ذکر سند میگوید :

ابو نعیم گفت : شنیدم از سفیان که میگوید در باره مردی که با یکی از محارمش ازدواج نموده و نزدیکی هم کرده است ؛ سفیان گفت : حدی بر او نیست.

سوال !ابوحنیفه ای که برای مسلمانان چنین فتاوایی میدهد آیا راضی میشود که با خواهر و مادر خودش این کار را بکند؟؟؟!!

أقول : "هل یرضى أبوحنیفة هذا لأمه أو لأخته حین یجیز ذلک للمسلمین ! أی خسة وانحطاط هذا ؟! ولا تعلیق أکثر."

_________________________________


7- حکم نکاح  همسر  پنجم یا خواهر زن

اکر کسی زن پنجم کرفت و یا با خواهر زن خود ازدواج کرد و نزدیکی هم نمود حدی بر او نیست  طبق فتوای  ابی حنیفه  حتی اگر عالم به مساله هم باشد و فقط تعزیر میشود ...

7- الخامسة أو أخت الزوجة طالهم عطش الوهابیة الجنسی أیضاً

 

( کذلک إذا نکح محارمه أو الخامسة أو اخت امرأته فوطئها لا حد علیه عند أبى حنیفة وان علم بالحرمة وعلیه التعزیر وعندهما والشافعی رحمهم الله تعالى علیه الحد والاصل عند أبى حنیفة علیه الرحمة ان النکاح إذا وجد من الاهل مضافا إلى محل قابل لمقاصد النکاح یمنع وجوب الحد سواء کان حلالا أو حراما وسواء کان التحریم مختلفا فیه أو مجمعا علیه وسواء ظن الحل فادعى الاشتباه أو علم بالحرمة والاصل عندهما ان النکاح إذا کان محرما على التأبید أو کان تحریمه مجمعا علیه یجب الحد وان لم یکن محرما على التأبید أو کان تحریمه مختلفا فیه لا یجب علیه )

( بدائع الصنائع لأبو بکر الکاشانی / ج 7 / ص 35 / ط مکتبة الحبیبیة )



8- نزدیکی با مرده ،  مادر ، خواهر رضاعی

در کتاب شرح کبیر

مساله: و اگر کسی با مرده ای نزدیکی نمود ویا مادر و خواهر رضاعی را مالک شد و با آنها نزدیکی نمود آیا تعزیر میشود ؟!بر دو وجه  است  :

طبق یک دیدگاه اگر با مرده ای نزدیکی نمود حد بر او جاری میشود و این نظر اوزاعی میباشد زیرا وطی در فرج آدمی شبیه وطی زنده است و اینکه این عمل از گناهان بزرگ  است ...زیرا منجر به هتک حرمت میته شده است .

قول دوم این است که حدی بر او جاری نمیشود که قول حسن است  ، ابوبکر (از فقهای اهل سنت) گفته است نظر من نیز همین است  چون نزدیکی با مرده مثل نزدیکی نکردن است ...و کسی به ان اشتهایی ندارد و نفس انسان از این عمل خود داری میکند پس نیازی به حکم شرع نیست تا از آن منع نماید.

و اما کسی مالک مادر و یا خواهر رضاعی خود شد و با آنها نزدیکی نمود ؛ از اصحاب ما قاضی گفته است که بر او حد جاری میشود چون فرجی است که در هیچ حالت حلال نمیشود پس با نزدیکی نمودن حد بر او واجب میشود مانند نزدیکی با پسر؛ اما عده ای از اصحاب ما گفته اند که حدی بر او و اجب نمیشود و این قول اصحاب رأی (ابوحنیفه)و شافعی است ....



 8- الأخت من الرضاع !

 

( ( مسألة ) ( وان وطئ میتة أو ملک امة أو اخته من الرضاع فوطئها فهل یحد أو یعزر ؟ على وجهین ) إذا وطئ میتة فعلیه الحد فی أحد الوجهین وهو قول الاوزاعی لانه وطئ فی فرج آدمیة أشبه وطئ الحیة ولانه اعظم ذنبا واکثر اثما لانه انضم إلى فاحشته هتک حرمة المیتة ( الثانی ) لا حد علیه وهو قول الحسن ، قال ابو بکر وبهذا اقول لان الوطئ فی المیتة کلا وطئ لانه عوض مستهلک ولانها لا یشتهى مثلها وتعافها النفس فلا حاجة إلى تسرع ( شرع ) الزاجر عنها ، واما إذا ملک أمة ( أمه ) أو أخته من الرضاع فوطئها فذکر القاضی عن أصحابنا ان علیه الحد لانه فرج لا یستباح بحال فوجب الحد بالوطئ فیه کفرج الغلام وقال بعض أصحابنا لا حد فیه وهو قول اصحاب الرأی ، الشافعی لانه وطئ فی فرج مملوک له یملک المعاوضة عنه وأخذ صداقه فلم یجب الحد علیه کالوط فی الجاریة المشترکة .... )

( الشرح الکبیر لعبدالرحمن بن قدامه / ج 10 / ص 185 و186 / ط دار إحیاء الکتب العربیة )

مستند جهاد النکاح کلیک کنید

لعن امام علی در هفتاد هزار منبر+سند


 

معاویه و دادن حق السکوت!+سند[228]

انتقال منبر نبوی به شام+سند[175]

قتل عبدالرحمان بن خالد+سند[405]

معاویه و نبش قبور صحابه+سند[523]

آرزوی معاویه در دفن نام رسول+سند[1427]

دیدگاه نوه معاویه درباره وی!+سند[644]

کشتن کودکان هم نام علی +سند[600]

مروانی‌ها و ناسزاگویی به امام علی+سند[565]

معاویه از دیدگاه محمد بن ابی بکر+سند[649]

معاویه از دیدگاه قیس بن سعد+سند[603]

سب امام علی تا زمان عمر بن عبد العزیز+سند[614]

سر بریدن و گردادندن آن+سند[936]

خداى را سپاسگزار باش و عورتت را+سند[1675]

استواری حکومت بنی امیه با سب+سند[1646]

علی (ع) سبب بروز فاجعه در مدینه!+سند[2001]

ورود بر معاویه ورود بر قوم عاد+سند[1548]

قطع گردن و رابطه آن با مدح صحابه!+سند[1576]

مخالفت با حدیث طیر!+سند[1514]

هزار تازیانه ، جزای نقل فضائل حسنین!+سند[1467]

شلاق جزای عدم لعن امام علی+سند[1535]

لعن امام علی توسط بنی امیه+سند[1583]

تهمت ارتداد به امیر المؤمنین!+سند[1423]

تهمت خیانت به امیر المؤمنین!!+سند[1513]

نفرین عایشه بر معاویه و عمرو +سند[1558]

لعن معاویه در قنوت امیرالمومنین"ع"+سند[1698]

لعن معاویه در سیره علوی+سند[1615]

تحریف روایت منزلت !+سند[1393]

لعن امام علی در هفتاد هزار منبر+سند[1330]

همه فهمیدند بجز رسول!!+سند[1775]

معاویه و نهی از نقل حدیث+سند[1742]

دلایل وجوب لعن و کفر معاویه+سند [2033]

معاویه و تجارت شراب !!! +سند[1659]

سزای ناسزا نگفتن به امام علی+سند[1838]

دستور معاویه ، به سبّ امام در مسلم+سند[1581]

اشکال علمای اهل سنت به معاویه+سند[1695]

نقش معاویه در قتل عثمان+سند[1479]

شهادت عمار،سند بطلان معاویه+سند[1604]

حکم قیام ناکثین و قاسطین +سند[1329]

صدور حکم برای معاویه+سند[1350]

معاویه موجود ازلی !!!+سند[1382]

 

معاویه ، بالاتر از حضرت عیسی(ع)!!+سند[1716]

رحمت در لعن معاویه!+سند[1788]

سب امام علی در صحاح+سند[1795]

کشتن شیعیان علی+سند[1596]

مخالفت معاویه با قدر زکات+سند[1274]

سزاوتر دانستن به خلافت از عمر+سند[1259]

معاویه و آیه کنز+سند[1599]

معاویه و نهی از نقل حدیث+سند[1605]

معاویه دروغگو+سند[1583]

پوشیدن لباس ابریشمی+سند[1555]

امر به اکل مال به باطل +سند[1126]

معاویه و آیه کنز+سند[1042]

معاویه لایق تر از عمر+سند[1039]

بی توجهی به معاهدات+سند[1069]

تقیه تمام مردم از معاویه+سند[1185]

معاویه یکی از قاتلین عثمان+سند[2025]

کشتن معاویه و عمرو بن عاص+سند[1620]

کتابت وحی!!؟؟+سند[1416]

معاویه از نسل شجرة ملعونة+سند[2108]

ایراد خطبه بر روی منبر در مکه+سند[1615]

گسترش عدل وداد در زمان معاویه+سند[1799]

پیمان شکنی معاویه+سند[2064]

پیامبر و تعیین خلیفه+سند[1402]

عدم دفاع از معاویه+سند[1431]

قتل عمرو بن حَمِق+سند[1542]

کشتن دوستداران علی+سند[1651]

تصریح بر کفر معاویه+سند[1767]

جلوگیری از گریه بر عایشه+سند[2010]

معاویه امین خدا!+سند[1525]

فضایل دایی جان+سند[1983]

معاویه کاتب وحی+سند[1830]

اجابت نفرین پیامبر +سند[2620]

شباهت ظاهری معاویه+سند[1959]

قتل محمد بن ابى‏ بکر+سند[1534]

معاویه قاتل امام حسن علیه السلام+سند[2244]

نماز جمعه در چهارشنبه+سند[1740]

اسلام معاویه+سند[1896]

رباخواری معاویه+سند[2329]

معاویه و مرگ عایشه+سند[5016]

معاویه و منع نقل حدیث+سند[1784]

 

معاویه و ربا+سند[1816]

دین معاویه در زمان مرگ+سند[1575]

حدیث لا اشبع اللّه بطنه+سند[1972]

عدم اعتماد به معاویه+سند[1206]

الحاق زیاد به ابوسفیان+سند[2225]

خوشحالی از شهادت امام حسن+سند[2062]

معاویه و شهادت امام حسن+سند[1758]

معاویه و قتل امام حسن+سند[1204]

معاویه و لعن حسنین (ع)+سند[2012]

تعیین جانشین+سند[2276]

مغیرة بن شعبه و علی+سند[2656]

معنای اسم "معاویه"+سند[2988]

نسل شجرة ملعونة در قرآن+سند[2901]

معاویه از دیدگاه معن بن یزید+سند[1738]

فقط یک شکم سیر+سند[1299]

معاویه مسلمان نمی میرد+سند[1306]

لعن بر معاویه در قنوت+سند[1730]

چهار صد هزار درهم جایزه جعل حدیث+سند[1333]

ختم مجلس با لعن ابوتراب!+سند[1777]

دیدگاه نوه معاویه درباره وی!+سند[1398]

معاویه ونماز عیدین+سند[1363]

فضایل معاویه+سند[1933]

کتابت وحی معاویه!!+سند[1552]

سنگسار و قتل معاویه+سند[1665]

آرزوی معاویه و دفن نام پیامبر+سند[1625]

امام احمد و علی(ع)+سند[1199]

لعن امیرالمومنین در منابر+سند[1186]

بفرمایید مشروب!+سند[1576]

دیانت معاویه در زمان مرگ+سند[1277]

سنت رسول الله و معاویه+سند[1360]

خال المومنین فقط معاویه؟+سند[1722]

اندر فضایل معاویه!!!+سند[1383]

نسب امیر معاویه+سند[3197]

تعیین غیر شرعی جانشین+سند[1169]

رسوایی های معاویه و ...+سند[1433]

عایشه و نفرین معاویه+سند[1542]

علی را سب کنید+سند[2164]

ناصبی بودن معاویه+سند[2243]

ترور توسط خال المومنین+سند[1278]

چرا به ابو تراب دشنام نمی دهی؟+سند[1346]

 

معاویه و پیامبر و پیامبرى+سند[1161]

معاویه از نظر پیامبر اکرم+سند[1510]

چرا صدای لبّیک دیگر نمی آید؟!+سند[1741]

خلیفه! بر ما ببخشای!+سند[1027]

شرب خمر خال المومنین+سند[1609]

گسترش عدل وداد در زمان معاویه؟!+سند[1337]

حرمت مسجد و منبر+سند [2049]

مواضع سلف صالح در مورد معاویه+سند[2150]

خیانت معاویه در فروش کالا+سند[1193]

 

بقیع، گنج تاریخ و مخزن اسراری جاودانه است + تصاویر


بقیع، گنج تاریخ و مخزن اسراری جاودانه است + تصاویر


بقیع، سینة سینا است، که اکنون ساکت و خاموش، منتظر سؤال‌‌های ذهن‌‌های کاوشگر و معنا طلب است.

بقیع، گنج تاریخ و مخزن اسراری جاودانه است + تصاویر

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ بهشت بقیع، در شرق مسجد النبی و در فاصلة ۲۰۰ متری آن واقع است و یکی از خاطره انگیزترین مکانهای مدینه محسوب می‌شود.

در سمت راست ورودی قبرستان بقیع، مرقد پاک چهار امام معصوم؛ امام حسن مجتبی، امام زین‌العابدین، امام محمد باقر و امام جعفر صادق (علیهم السلام) قرار دارد. تا پیش از سلطة وهابیان بر روی قبور ائمة اطهار و برخی بزرگان، گنبد و بارگاهی وجود داشت.

در جلوی قبور چهارگانة ائمة اطهار، مدفن عباس، عموی پیامبر مشخص است و در کنار آن، قبر فاطمة بنت اسد، مادر حضرت علی (علیه السلام) جای گرفته است.

قبرهای سه دختر پیامبر؛ زینب، امّ کلثوم و رقیه و کمی جلوتر، همسران پیامبر در کنار یکدیگر قرار دارند.

در ادامه، در سمت راست، ابراهیم، فرزند پیامبر و جلوتر، برخی از شهیدان اُحُد و اسماعیل فرزند امام جعفر صادق و حلیمة سعدیه، مادر رضاعی پیامبر به خاک سپرده شدهاند.

درسمت چپِ ورودی بقیع، دو قبر وجود دارد که متعلق به عمه‌های پیامبراست و در کنار آن قبر امّ‌البنین، مادر علمدار کربلا است.

برخی از شخصیت‌های سر‌شناس مدفون در بقیع عبارتاند از:

عقیل، عبدالله بن جعفر طیار، محمد حنفیه، اسعد بن زراره، عثمان بن مظعون، عبدالله بن مسعود، ارقم بن ابی ارقم، مقداد، سعد بن معاذ، جابربن عبدالله انصاری، عثمان و مالک بن انس.

بقیع، گنج تاریخ و مخزن اسراری جاودانه است. تاریخی مملو از حادثه و دنیایی از همة عظمت‌ها، اخلاص‌ها، رشادت‌ها، کرامت‌ها، معناها، جانفشانی‌ها، ایثارها، مظلومیت‌ها، حماسه‌ها و فریادهاست؛ فریادهایی در سکوت، گریه‌هایی در تنهایی.

بقیع، مجمع اسرار، رازها و رمزهای سر به مهر است که دست تطاول و ستم، نگذارده لب بگشاید و رازها و رموز و اسرار معرفت بخش خود را فراروی انسان‌‌های سرگشتة معاصر، نجوی کند.

بقیع، سینة سینا است، که اکنون ساکت و خاموش، منتظر سؤال‌‌های ذهن‌‌های کاوشگر و معنا طلب است. بقیع داستان صدها صحابی مخلص و وفادار است که هرگز سهمی دنیوی از ایثار و اخلاص‌ها و همگامی‌‌های خود با نبی رحمت در دنیای ماده، طلب نکرده‌اند.

داستان امامت شیعی و راستین اسلامی است که در چهرة سبط اکبرِ نبی رحمت، حسن مجتبی و باقی ماندة حادثه طف، سجاد امامت و باقر علوم و صادق آل البیت تجلّی یافته است.

باز هم بنگارم که بقیع، یادوارة تشت سرخ خون و یادوارة تیرهای نشسته بر پیکری مظلوم است.

.

مجموعة آثار آل کاشف الغطاء


بسم الله الرحمن الرحیم

یعلن
موقع یا حسین عن نشر البرنامج رقم 48 من سلسلة البرامج والموسوعات الشیعیة تحت عنوان :
مجموعة آثار آل کاشف الغطاء

مجموعة آثار آل کاشف الغطاء: یحتوی البرنامج على مجموعة واسعة من کتب وآثار آل کاشف الغطاء المطبوعة والمخطوطة، مع أرشیف للصور والوثائق..

حجم البرنامج : 1.59 غیغابایت (1638 میغابایت) (یفضل تحمیله عبر البرامج التی تتیح استکمال التحمیل عند انقطاع الانترنت ویمکن تحمیل أحدها بالضغط هنا )

مساهمتکم فی نشر هذا الموضوع تفتح الباب أمام الراغبین بالاستفادة من هذه البرمجیات

والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته